شهدای لسان الارض |
چند سال پیش با توجه به اشارت مقام معظم رهبری در رابطه با مهندسی فرهنگی و لزوم آن، مقوله مهندسی فرهنگی نقل مجالس فرهنگی کشور شد و مانند تمام مقولاتی که مورد توجه قرار می گیرند با چندین همایش و سخنرانی و… اقلام فرهنگی دیگر از این دست پیگیری شد و باز هم مثل همیشه پس از چندی مهندسی فرهنگی که می توانست فصلی جدید در پیشبرد اهداف فرهنگی انقلاب در حوزه های مختلف و همچنین خنثی کردن تهاجمات فرهنگی دشمنان باشد، به صندوق تاریخ فرهنگی نظام و همچنین پرونده های قطور اجرائیات مسئولان رفت. فرهنگ حوزه ایست که سخن گفتن در آن به سختی ممکن است و از آن سخت تر عمل کردن در حوزه فرهنگ است که چون راه رفتن بر لبه تیغ است. مانند مهندسی فرهنگی چندی است جنگ نرم نیز قلم بسیاری را قبضه کرده است، آری اگر بدرستی بنگریم شرایط شرایط جنگی است. هرگاه سخن از جنگ می شود از انواع و اقسام آن گرفته چه جنگ روانی، چه نظامی، چه اقتصادی و… چند نکته همواره به ذهن متبادر می شود: استراتژی، نقشه عملیاتی، آگاهی از مواضع دشمن، تک و پاتک و… اما هرگاه به تهاجم فرهنگی وجنگ نرم می رسیم تنها به یاد این می افتیم که بنشینیم و باز گو کننده(دقت کنید:بازگوکننده) احکام و حدود شرع یا با قلم به دست گرفتن – و در عصر جدید دست بر صفحه کلید گذاشتن – به افشای نقشه های شوم دشمنان بپردازیم. انگار یادمان رفته این میدان نیز میدان جنگ است! هر جنگی بین دو جبهه صورت می گیرد و هر طرف سعی در گسترش محدوده تحت تسلط خویش و عقب راندن طرف مقابل دارد، اما در این جنگ به جای زمین ذهن و اعتقادات افراد است که مورد طمع واقع می شود. در هر جنگی طرح عملیاتی باید وجود داشته باشد که در جبهه مقابل – جبهه فرهنگی مهاجم- به وضوح دیده می شود. اما متاسفانه این فرآیند در بین فعالین فرهنگی و رسانه ای انقلابی بسیار کمرنگ است و تنها به تبیین مواضع دشمن بسنده می شود. حکایت فعالین فرهنگی ما حکایت کسی است که می داند و می بیند که دشمن از کجا و با چه سلاحی حمله می کند و تنها فریاد می زند:«آی…دشمن از فلان جا دارد می آید!» اما برای متوقف کردن آن و پاسخ متقابل به آن راه حلی پیشنهاد نمی کند. عدم وجود تعریف درست از فرهنگ و مهندسی فرهنگی، علت نبود انسجام در بین نیرو های انقلابی این حوزه است، که باعث کم شدن بهره وری و تاثیر کار های انجام شده می شود. چاره اندیشی در این حوزه نیاز مند ساعت ها کار کارشناسی است، و از نقش محوری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و همچنین شورای عالی انقلاب فرهنگی نمی توان چشم پوشی کرد و می توان با باز خوانی تعاریف اولیه و تولید طرح های عملیاتی با توجه به اصول مهندسی فرهنگی، به علاجی برای سیستم فرهنگی کشور رسید. هر چند راقم سطور خویش را در جایگاهی نمی یابد که خدای نکرده درصدد تعیین تکلیف برای مسئولین فرهنگی برآید، وظیفه خویش می داند که با مطرح کردن این آسیب و توجه دادن اذهان به این کمبود سهم کوچکی در این تکلیف عظیم الهی ایفا نماید. [ جمعه 91/2/22 ] [ 12:21 صبح ] [ الله اکبر خامنه ای رهبر ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |